میکاییلمیکاییل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

همه هســــــتی من

چند شنبه اس ؟؟؟

1395/4/1 10:13
نویسنده : ملی پناهی
450 بازدید
اشتراک گذاری

من روز خویش را با آفتاب روی تو کز مشرق خیال دمیده است آغاز می کنم !

من با تو می نویسم و می خوانم  من با تو راه می روم و حرف می زنم وز شوقِ این محال که دستم به دست توست من جای راه رفتن پرواز می کنم !

آن لحظه که مات در انزوای خویش یا در میان جمع خاموش می نشینم موسیقی نگاه تو را گوش می کنم !

گاهی میان مردم در ازدحام شهر غیر از تو هر چه هست فراموش می کنم ...

 

--------

الهی دورت بگردم قوربونه معصومیت چشمات برم که نگاش کنم قلبم می لرزه

دوست خوبم همراه همیشگی من عشقم میکاییلم

عاشقه نقاشی های خوشگلتم که یه خونه و درخت می کشی بعد می گی: مامان واسه تو کشیدم

یه روز تعطیل کاری داشتم تو موندی پیش خاله زهره، خاله هم برده بودت شاه عبدالعظیم ، می گفت کلی اونجا آب بازی کردی و بهت خوش گذشته ؛ بعدش رفتی یه گل کنده بودی گذاشتی توی یه لیوان یه بار مصرف گفتی واسه مامانمه آدم ها بهت تنه می زدن گلت می افتاده؛ خاله می گفت یه گریه ایی می کردی می گفتی این گله مامانمه دوباره برمی گشتین پیداش می کردین ...

ای خدا می خوام بمیرم یادش همه وجودمو می لرزونه که تو اینقدر خوبی و من از پس این لیاقت برنمیام

فقط ممنونم که هستی

روزی صد بار می پرسی، امروز چند شنبه اس ؟؟؟ فقط به عشق دوشنبه ها که مهد کودک اجازه می ده اسباب بازی تون رو ببرین روزهای دوشنبه که می شه از خوشحالی دستاتو میبری بالا و دور خونه می چرخی هورا هورا

به من می گی مامان کجایی دیر اومدی؛ می گم آرایشگاه بودم ابروهامو برداشتم یه نگاه جدی به صورتم می ندازی می گی بازم که ابرو داری !!!!!!

 

پسندها (2)

نظرات (0)