میکاییلمیکاییل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

همه هســــــتی من

لالایــــــــــی

1392/6/28 12:53
نویسنده : ملی پناهی
300 بازدید
اشتراک گذاری

 هر وقت می خوام آهتگی رو با خودم زمزمه کنم تنها آهنگی که یادم میاد گل گلدونه من سیمین غانمه

یادمه حتی وقتی باردار بودم این آهنگ را موقع خواب برات بعنوانه لالایی می ذاشتم و هنوز هم موقع خواب این آهنگ رو برات میخونم .

پنج شنبه هفته قبل حال و هوای خوبی نداشتم دلگرفته بودم از اینکه گاهی دوست داشتن هام رو فراموش کردم  با هم رفتیم تو پارکینگ کمی راه بریم که دیدم هوا خوبه رفتیم تو کوچه مهتاب قشنگی فضای کوچه رو روشن کرده بود یهو اومدی جلوم دست هاتو باز کردی گفتی : مامانی !!! بَـــبَل !!! ( بغل )

بغلت که کردم محکم چسبیده به من سرت رو گذاشتی رو شونم بهم گفتی : لالایی !!! فهمیدم منظورت همین آهنگه ده دقیقه ایی برات خوندم و تو هم گوش می دادی و اصلا تکون نمی خوردی و فقط خوده خوده خدا می دونه تو اون لحظه ها من چه حسی داشتم .

دیشب این آهنگ رو توی ماشین برات گذاشتم و تو چقدر خوشحال شدی و بیست باری با هم گوشش دادیم و جالب اینکه تو هم باهاش می خوندی اما فقط کلماتی رو که بلد بودی می گفتی : خورشید ، باد ، آب ...

و وقتی آهنگ رسید به اونجایی که می گه : می سوزه شقایق از داغ ؛ با شنیدن کلمه داغ گفتی : دوختم ، دوختم . ( سوختم )

وای عشــــــــــقم تو چقدر شیرینی و من هر لحظه از کارهای تو پر از حیرتم

دوستت دارم مامانی .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مریم مامان رادین
29 شهریور 92 20:08
چه قشنگ


خاله منیر
31 شهریور 92 15:36
وای میکیاییل کی بشه من ببینمت و از خجالت لپات درآم


ای جونم خاله
الي دوست ملي
2 مهر 92 13:14
آخ فداي ميكاييل خوشمزه ي خودم بشم من
گلم اون اهنگ رو بذار تو وب ميكي ماهم گوش بديم


چشم از وقتي خودم اسپيكر ندارم ديگه آهنگ نمي ذارم
مامان کیان کوچولو
2 مهر 92 13:42
چه با احساس و زیبا ...