میکاییلمیکاییل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

همه هســــــتی من

صدا نیاد

1392/12/14 20:05
نویسنده : ملی پناهی
407 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح طبق معمول ساعت 6/5 از خواب بیدار شدم بابا هم بیدار بود داشت صبحانه می خورد من پرده رو کنار زدم تا نور بیشتری داخل بیاد آخه می خواستم اتو بزنم یهو سرتو برداشتی نگاهم کردی و با صدای بلند داد زدی :   صـــــــــــدا نیاد ، میکاییل خوابه ؛ دادِت ( ساکت )

قیافه منو می گی در اون لحظه داشتم شاخ در می آوردم  که اینا رو از کجات در میآری اول صبحی تحویل من می دی بعدش هم از خنده منفجر شدم

دیدم داری بیدار می شی شیشه شیر و عسلت رو بهت دادم یکمی خوردی بعد گفتی : گیلم ( شیرم ) داره می ریزه و گذاشتیش کنار اومدی نشستی وردست من که داشتم اتو می زدم و حرفهای خودمو تحویلو خودم می دادی : مباظب باشم نسوزم  منم می گم : آره دوباره می گی : می دی منم اتو بزنم منم بهت اتو رو می دم و خودم چار چشمی می پامت که نسوزی می خوام هر چیزی رو از همین حالا خودت یاد بگیری تو هم خیلی با احتیاط دسته اتو روی لباس تکون می دی و خیلی آروم ماهرانه می ذاریش کنار وقتی اتو تموم شد به بابا که حالا توی اتاق اومده می گی : به اتو دس نزنی ها !!! داغه !!! بادِه ( باشه ) !!!

بابا رفت سر کار این ترم هم هفته ایی دو روز کلاس داره منم می خوام آماده شم اما تو سر صُـــــــــبی بازیت گرفته می ری یه خروس پلاستیکی می آری و نخش رو می کشی تو روی سرامیکا با سرعت جلو بره و تو از ته دل می خندی و من بهت می گم : خروسه می گه ؟  جوابم می دی : گوگول ِ گوگو  سلاملکُم آقا اودولو ( کوچولو )

کمی با هم خروس بازی می کنیم و کتاب می خونیم و باز تا من و تو راهی می شیم ساعت می شه 7/5

و باز من امروز دیر به سرکارم زسیدم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

نیلوفر
15 اسفند 92 7:46
عزیز دلم،خوشکلم الهی فدای شیرین زبونیت شم،فدای مامان ملی هم بشم که تنبلی رو گذاشته کنار و زود به زود آپ می کنه
ملی پناهی
پاسخ
خخخخخخخخخ موتورم روشن بشه می ره اما اگه خاموش بشه روشن کردنش سخته
مریم
16 اسفند 92 15:09
جیگرشو
منیر
16 اسفند 92 15:51
ای جااااااااانم ، فدای اون حرف زدنت ملاحت گلم ان شالله همیشه پرانرژی باشی
الی مامی آراد
16 اسفند 92 17:04
ای جوونم قربون اون حرف زدنت بشم مامانی خوب اول صبحی خوابش میاد
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 اسفند 92 9:55
عزیزم. چه شیرین زبون شده. آرتین که از حرارت و صدای بخار اتو میترسه و خدا رو شکر دست نمیزنه. ببوس میکائیلم رو
نونو
21 اسفند 92 11:50
خصوصی داری گلم
منا مامان الینا
26 اسفند 92 13:35
عزیز دلم ملی جونم دلم واستون تنگ شده بود شوما کوجایید پس! یه عکس از این پسر شیرین زبونمون بذار دیگه صدا هم نیاد لدفا!!!
سمانه مامان پارسا جون
27 اسفند 92 18:57
بهار هم که نباشد من به مهربانیتان از شکوفه لبریزم … عیدتان پیشاپیش مبارک
محیا کوچولو
28 اسفند 92 12:31
سلام خاله جونی خوبین؟ میکی کوچولو خوبه؟ ایشالله همیشه سلامت و شاد شاد باشید سال نو مبارک
fafa
7 فروردین 93 19:24
ای جونم فدای این پسرک شیرین زبون بشم ایشالا سال خوب و پر خیر و برکتی رو در کنار همدیگه داشته باشین به وب پسرک تو راهی منم حتما سر بزنید من لینکتون کردم عزیزم