مونس ریزه

این لقبی که مامان اشرف بهت داده هر وقت زنگ می زنه می گه الهی نمیره مونس ریزه ات .

مونس ریزه من ،

دو هفته است بی وقفه- non stop- داره بارون میاد بارون زیاد خسته ام کرده به شدت کلافه ام و حوصله ام سر رفته یک لحظه هم کولر رو خاموش نمی کنم و گذشتم روی dry که از رطوبت هوای اتاق کم کنه اگه نه به سرعت همه چیز کپک می زنه

تو عاشقه اینی که آب بارون روی زمین جمع بشه بری از توش رد بشی می دونم که خیلی تمیز نیست اما چاره اش یه حموم رفتنه مهم اینه که تو لذت ببری

مونس ریزه من

خودت می دونی که عاشقه اینم که از زبونت بشنوم ماما ، می دونی که از شنیدنش می میرم و بغلت می کنم اون وقت تو با یه لبختده شیطونی دوباره می گی : ماما

اما چند روزه به طرز عجیبی بجای بـــــــــا بهم میگی : اَبَــــــــع !!! . دایما هم پشت هم تکرار می کنی

اَبَــــــــع اَبَــــــــع اَبَــــــــع !!!

مونس ریزه من

عاشق بارنی دایناسور بنفشی موقع غذا خودن واست می ذارم تو هم محوش می شی و تکون نمی خوری یه ظرفه کوچولو هم جلوی خودت می ذارم تو هم قاشقه می گیری یه دستت و با دسته دیگه می ذاری دهنت . یکی از بزرگترین لذت های عمره من اینه که نگات بکنم وقتی تو چیزی رو می ذاری دهنت

مونس ریزه من

فکر می کنی من همبازیتم صبح داشتم لباس هاتو تا می زدم صدام کردی من خیلی جوابی ندادم شایدم تو فکر بودم نشنیدم اومدی لباس ها رو پرت کردی اون ور یقه منو گرفتی و عینه یه بعبعی منو می کشیدی تا رسوندیم به اسباب بازی هات بعد گفتی : پی تی ، پی تی . یعنی بیا با حیوون های جنگل بازی کنیم و پی تی پی تی هم یعنی اسب

مونس ریزه من

خوشحالم از اینکه تک تک لحظه های من پر شده از تو . خوشحالم از اینکه تا حالا قدر لحظه به لحظه های دقیقه هام رو دونستم و از اینکه هستی و از وجودت لذت بردم تنها چیزی رو که از خودم ناراحتم و نتونستم خشم خودم رو کنترل کنم ماله وقتیه که یهو میای سمتم و یه گاز جانانه میگیری نمی دونم چرا اینقدر عصبی می شم بعدش از خودم خیلی عصبانی می شم امروز تو حموم داشتم می شستمت روی ساعدم رو عینه یه موش جوری گاز گرفتی که زخم شد و من از عصبانیت یه دونه زدم رو دستت که نکن چرا گاز می گیری حالا بعدش اومدی بیرون هی میای دورم که دلداریم بدی و راه می ری می زنی رو دسته خودت

دوستت دارم مونس ریزه من