میکاییلمیکاییل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

همه هســــــتی من

دنیای این روزای من

1391/9/1 2:41
نویسنده : ملی پناهی
242 بازدید
اشتراک گذاری

 

سقوط آزاد اخلاق و مدارا در کوچکترین جمع ایرانی، گویی همه در چاهکی از رذایل دست و پا میزنیم. این روزها چقدر یاد دیالوگ زیبای فیلم فرمان آرا می افتم - کرمها ریختند بیرون دکتر جون

این روزها شرایط بد حاکم بر اینجا بدجوری از وجوده همه زده بیرون رفتارهایی رو آدم با چشم خودش می بینه که می فهمه انسانیت واژه ایی گم شده است

واقعا می خوام سر به تن مدرک هایی کاغذی نباشه که به خاطرش شرف و انسانیت به باد بره مدرکی که بخاطرش همه دوستی هامون یادمون بره و راحت چشمامون رو ببندیم هر کاری بکنیم خیلی راحت برچسب وهابیت بهم بزنیم و یا سر کوچک ترین مسایل هر چی دلمون می خواد بهم بگیم چقدر عادی شده واسمون نمک خوردن و نمکدون شکستن

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کـــز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

حالا تو این باتلاق usm که همه دارن دست و پا می زنن من کجام ؟؟؟

من وایسادم عین کوه محکم تو یه اتاق سه در چار تا وقتی بابایی میاد بگه آخیشششش خدا رو شکر شماها اینجایین !!!

من دارم آسته می رم آسته میام که این گربه ها که چه عرض کنم گرگ ها شاخم نزنن

همه اینا رو مدیونم مدیون یه متن تکراری که همه مون امثالش رو تو مجله ها و کتابها زیاد دیدیم اما انگار این بار یا دریچه های ذهن من باز بو دیا قلم نویسنده اش خیلی نافذ بود اگه دوست دارین شما هم بخونین مراقب ذهن خود باشید

روی من که خیلی تاثیر داشت فعلا این روزا مشغوله باغبانی هستم از گل های قشنگم ، گذاشتم همه دنیا رو آب ببره و منو خواب

خلاصه این روزا کلاهمو دو دستی چسبیدم که باد نبردش

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)